نمکدانهاي شکسته
به عنوان تلنگری برای بیداری٬هرچند «آنکه خود را بخواب زده »بیدار شدنی نیست!
رحيم چهره خند
تهران25/3/1389
گـرگي امّا در نظر از هـرچه ميشي ، ميـش تر
زخم دل شـد از هواي نفسِ دونت ريـشتر
روز و شب رفت و شدي از پيش کافر کيـشتر
مرتد از کافر بود ، بس قابل تفتيش تر
نقطه ضعفي ميزند بر زخم دلها ُ نيشتر
مُجرم از مَحرم فقط يک نقطه دارد بيشتر
*******
هر چه کرديمت نصيحت ، در سر تو جانشد
عقده از کار شلم شورباي فکرت وا نشد
در وجودت ذرهاي از معرفت پيدا نشد
سفر ه پرشد از نمکدان شکسته ، جا نشد
کارها شد زير زميني تر ، کمي از پيش تر
مُجرم از مَحرم فقـط يک نقطه دارد بيـشتر
*******
گرچه صدها دفعه ، دفـعِ شرّ نموديم و گذشت
ديده از فقدان مردي ، تر نموديم و گذشت
رفعِ شرّ با شيوهاي بهتـر ، نموديم و گذشت
گـوشها دروازه و چون در نموديـم و گذشت
لیک آدم نشدي کردي خودت را کـیش تر
مُجرم از مَحرم فقط يک نقطه دارد بيشتر
*******
ميرسي آخر به جـايي ، عـق زني در هر نفس
تنگ آيد بهر جانت چرخ دنيا چون قفس
مشکـلت را حــل نميسازد برايت هيـچکس
جز نکير و منکرت کِي ميرسد فرياد رس
مرتدست صد مرتبه از خصم کافر کيش تر
مُجرم از مَحرم فقط يک نقطه دارد بيشتر
*******
مشکل تو از قبا و از ردا و ريش نيست!
رفتهاي جايي که راهي از پس و از پيش نيست
اشکارا گشته غش ، پس حاجت تفتيش نيست
بهر ما اين کج پلاسي ، مايةی تشويش نيست
وه چه خوش گفت حضرت آقا زماني پيش تر
مجـرم از محـرم فقط یک نقطـه دارد بیشتر
مجرم از محرم فقط یک نقطه دارد بیشتر